free-plan
شنبه 09 تیر 1403 | کاربران آنلاين : 54

داستان طنز: مسافر کش و عزرائیل

آخرین مطالب:
بخش: طنز و جوک -
داستان مسافر کش و حضرت عزرائیل
“مسافرکش” بدون مسافر داشته می رفته، کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی می بینه کنار می زنه سوارش می کنه . مسافر روی صندلی جلو می نشینه . یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی می پرسه: آقا شما منو میشناسی ؟ راننده می گه: نه !!!
راننده واسه یه مسافر خانم که دست تکون می داده نگه می داره و خانمه عقب می نشینه. مسافر مرد دوباره از راننده می پرسه: منو می شناسی؟ راننده می گه: نه. شما؟ مسافر مرد می گه: من عزرائیلم. راننده می گه: برو بابا! اُسکول گیر آوردی؟ یهو خانمه از عقب به راننده می گه : ببخشید آقا شما دارین با کی حرف می زنین؟ راننده تا اینو می شنوه ترمز می زنه و از ترس فرار می کنه…
بعد زنه و مرده با هم ماشین رو می دزدند!


ارسال شده درتاريخ: 1391/11/18 | نويسنده: admin | نظرات (0)
برچسب ها : ، ، ،

نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش

پربازدیدترین مطالب:
مروری بر مطالب گذشته:
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود